کتاب تکرار سرنوشت ...
انتشارات افراز منتشر کرد:… دو روز مونده به جشن بود که برای تحویل سفارش لباس عروسی رفتیم. از شانس بد ما لباس حاضر نشده بود و قرار شد که فردا برای تحویل لباس بریم. فردا صبح موقع تحویل لباس، برای من کاری پیش اومد. برای همین آرزو و یلدا با هم برای تحویل سفارش رفتند.بعد از دو ساعت که برگشتم، از خونه صدای گریه و شیون به گوش می رسید. وارد سالن شدم تا ببینم چه اتفاقی افتاده، به آرزو که رنگش مثل گچ سفید شده بود و از سرش خ…