دربارۀ کتاب تنهایی ساک...
دربارۀ کتاب تنهایی ساکورا
از ماشین پیاده میشوم و دستش را میگیرم، من دستش را میگیرم؛ دست کسی که تا همین یک سال پیش نمیتوانستم مچش را بخوابانم. پنج صبح؛ در این ساعات ،هرکسی هر کاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد. هوا نه تاریک است، نه روشن، مثل خود من. خوبیاش …