کتاب تا در خیابانی مه آلود گم نشوی ...
انتشارات صاد منتشر کرد: دویدم وسط خیابان فریاد زدم: مردم تبریز نگذارید ارابه از این در رد شود جمع شوید نگذارید بیگانه ها در روز عاشورا وسط شهر ما عزیزترین فرزندان مشروطه را دار بزنندچند مرد هجوم آوردند به طرف ارابه یکی فریاد زد: «ثقه الاسلام است!»دیگر دیر شده بود ارابه با آن بار گران از دروازه گذشت در به روی مردمی که جلو می آمدند بسته شد چند شست تیر روی پشت بام رو به خیابان نشانه رفته بود حالا فقط یک آرزو بیشتر نداش…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.