کتاب البته با کمی تاخیر ...
انتشارات افراز منتشر کرد: …نامه را امروز صبح اول وقت که به دنبال شهلا میگشتند روی تاقچه ی اتاقش پیدا کردند اکبر آقا کنار دیوار نشست زانو تا کرد و نامه را که نصفه کاغذ آچهار بود سر زانو گذاشت و بلن بلند خواند بابا دلم نمیخواست کار به این جا بکشد اما هروقت میخواستم در مورد فریدون حرف بزنم مامان میگفت مگر از روی جنازه ی من رد بشی بابا من امشب از این خانه میروم و فردا شرعا با فریدون زنو شوهر میشویم نامه ی دیگری هم رو…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.