کتاب آن شرلی در خانه سبز ...
انتشارات پنجره منتشر کرد: گیلبرت خیلی زود خودش را به پایه ی پل رساند و دست آنی را گرفت و به داخل قایق کشید. آنی مثل موش آب کشیده خیس بود و دست هایش از سوز سرما و کرختی درد می کرد او خشمگین گوشه ای از قایق نشست. گیلبرت ،پاروزنان، به ساحل رسید. آنی گفت: «زندگی ام را مدیون توام.»گیلبرت هم در جواب او گفت: «راستش به خاطر این که موهایت را در کلاس مسخره کردم معذرت می خواهم.» آنی آن صحنه ی کلاس را، که معلم او را تنبیه ک…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.