کوه را که بروی پایین، کنارتر ساحل، شهری است مثل افسانه های هزار و یک ش...
کوه را که بروی پایین، کنارتر ساحل، شهری است مثل افسانه های هزار و یک شب؛ پاک و پاکیزه. از دالان های پیچ واپیچ آب که بگذری به شهری از دریا می رسی. اینجا شهر مردمانی است که پر از دریا شده اند. ماهی ها به بدن های خزه بسته ی آنها لیسه می زنند و کفش هایشان پر از مرجان های دریایی است. اینها را گمانم معلم مان از روی کتاب قصه ای برایمان خوانده بود. شاید هم…