«مگسک، سک سک، پیدایت کردم» از کتابهای مجموعه «داستانهای مگسک و پسرک» است. روزی بازز و مگسک از خان...
«مگسک، سک سک، پیدایت کردم» از کتابهای مجموعه «داستانهای مگسک و پسرک» است.
روزی بازز و مگسک از خانه بیرون رفتند. بازز گفت: «بیا قایمباشک بازی کنیم.» مگسک رفت توی سطل زباله قایم شد. او همیشه تو سطل زباله قایم میشد. مگسک میخواست تا بازز بیاید و پیدایش کند، چیزی بخورد.