اریک فوگلر و همراه همیشگیاش این بار سر از یک تابوت سنگی درآوردهاند. آنها در تابوتی باستانی در ی...
اریک فوگلر و همراه همیشگیاش این بار سر از یک تابوت سنگی درآوردهاند. آنها در تابوتی باستانی در یک گوردخمه حبس شدهاند، آنهم وسط ناکجاآبادی در ایرلند!
بعد از اینکه مادربزرگ و پدر اریک فوگلر درست وسط تعطیلات و حین اسکی چنان آسیب دیدند که راهی بیمارستان شدند، اریک بهعنوان تنها بازماندهی خانواده برای حضور در مراسم تشییع عمویش راهی ایرلند میشود تا در آن قلعهی عجیب برای آخرین بار جسد عمویش را ببیند. اما در میستی ابی کسل هیچ چیز عادی نیست. گویا نفرینی در کار است، نفرین بانو بریانا د لوث!
آیا عمویش واقعاً بر اثر سقوط از پلهها مرده؟ اینطور به نظر نمیآید! حتی انگار خونآشامی هم سایهبهسایهاش میآید…