کتاب پاییزان ...
انتشارات شقایق منتشر کرد:پلک هایم را به هم فشردم و قطرات اشک از لابلای مژه ها شره کرد… کی آنقدر اشک در چشمانم جمع شده بود؟حرکت قطرات اشک را روی قوس گونه هایم حس می کردم…و من کجا شنیده بودم که در خواب تمام حواس غیر فعال هستند؟نمی دانم چقدر گذشت… چشمانم همچنان بسنه بود و به صدای زوزه ی بی امان باد گوش می دادم.. نمی دانستم چه ساعتی از شبانه روز است… نمی دانستم هوا تاریک است یا روشن شب است یا روز؟اما حدس می زدم ه…