کتاب در آن تابستان که گریستم ...
انتشارات سپیده باوران منتشر کرد :میشد به تابستان هاشورزد از میان شاخه های موازی عبور کردردیف سفیدارهای باریک را پشت سر نهادو رفت و در پله ها سقوط کرد و مرد و از یاد رفترفتنت طور بدی اتفاق افتادامروز آمدی، فردا رفتیو عمر کوتاه من چیزی نبود چیزی بیش از کاغذهاییکه با مطالبی غیرضروری سیاه شد، تباه شدرفت که رفت.فروشگاه اینترنتی نوابوک
…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.