مجموعه داستان «نگهبان تاریکی» نوشتهی «مجید قیصری» است. این مجموعه،&nbs...
مجموعه داستان «نگهبان تاریکی» نوشتهی «مجید قیصری» است. این مجموعه، نه داستان از داستانهای جنگی نویسنده را دربردارد. عنوان داستانها از این قرار است: «آب»، «یکی خوابیده زیر درخت کنار»، «آصف خروس نداره!»، «در را باز کن»، «کاتب»، «ساقهی پلاتین»، «نگهبان تاریکی»، «کی اولین شوت رو میزنه؟» و «آتش». در توضیح پشت جلد آمده است: «قیصری (۱۳۴۵) در نه داستان مجموعهی نگهبان تاریکی، به کندوکاو درونی انسانهای درگیر با جنگ میپردازد، جنگی که انگار جنگ نیست، صلح است. این نویسنده خلقوخوها و رفتارهای کاملا فردی شخصیتهایش را برجسته میکند و از داستانهای همجنس خود فاصله میگیرد. او با بهکارگیری زمینههای اسطورهای و اشارات فلسفی در لایههای درونی داستانهایش، نادیدهها و ناشنیدههای جنگ را معنایی تازه میبخشد.» در بخشی از داستان «در را باز کن» میخوانیم: «اینطور یادم میآید. یکباره اتفاق افتاد، نشسته بودیم پشت خاکریز، وارفته، بیرمق، کوفته از بس راه رفته بودیم، از سر شب تا صلات ظهر، بدوبدو. بیآب و غذا، در حسرت چرت کوتاه بعدازظهر؛ از نفس افتاده بودم. یکباره سربازهایی زیتونیپوش از خاکریز خزیدند بالا، رسیدند بالاسرمان، عدهای خوابالو و خسته رفتند توی سینهشان و عدهای از ترس آنها پس نشستند. من از خیل پسنشستگان بودم. روی خاکریز، درگیری بالا گرفت، نایستادم ببینم چه میشود، پسنشستگان رو به عقب شروع کردیم به دویدن. آنها که سینهبهسینه درگیر شده بودند ماندند برای نجات ما. ناخواسته میجنگیدند و من خودخواسته از خدا خواستم نجاتم بدهد. فرار میکردیم رو به عقب. باید میدویدیم، راه دیگری نداشتیم برای زندهماندن، باید میدویدیم به شتاب. دشت بیانتها پیش رومان دهان باز کرده بود و تمامی نداشت.» کتاب حاضر را نشر «افق» منتشر کرده و در اختیار مخاطبان قرار داده است.