کتاب مرا به خانه ام ببر (پایتخت) ...
انتشارات پایتخت منتشر کرد: از دفتر ثبت که بیرون آمدم حس میکردم تمام وجود را عصبانیت پر کرده؛ هنوز از او متنفر بودم. وقتی فکر میکردم که چهقدر این سالها زندگیام را در کنار او به تباهی گذراندهام از خودم، از زندگیام، از دنیا بیزار میشدم. صدای کفشهای پاشنهبلندش که پشت سر من از پلهها پایین میآمد باعث میشد حس کنم روی مغزم قدم میزند. با اینکه همین چند دقیقه پیش حکم طلاق در محضر رویت شده و صیغهی طلاق هم جاری ش…