کتاب سکوت شکسته ...
انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد:دکتر جانماز را جمع می کند، ولی آن را داخل ساک نمی گذارد، بلکه آن را سمت نهال می گیرد و می گوید:«یادگاری من باشه.» نهال چشم دوخته به چهرۀ ساده و مهربان دکتر که او برایش از سفر کربلا می گوید: «بعد از جنگ که به عراق رفتم برای زیارت امام حسین، تبرکش کردم.» نهال در ذهنش دنبال کلماتی است که به دکتر بگوید: «من تو و دوستانت را شناختم و شما را می فهمم. حق را به شما می دهم.» یاد دیالوگ هلموس می اف…