کتاب سیاه گلیمان ...
انتشارات ایهام منتشر کرد:آقا ابراهیم گفت: خدا را شکر من هم اجاق خانه ام با سه پسر هیزم بیار روشن مانده است. پسر برای پدر می ماند و اسم و رسم پدر را نگه می دارد. والا که دختر سایه ی ابر است ، موقت و رفتنی. پدرم در جواب گفت: نگو آقا ابراهیم، نگو که خدا غضبش می گیرد. همین دختر بزرگ من مددرسانم در حساب و کتاب مغازه است. آنچنان اعداد و ارقام را با هم جمع و کم می کند که چرتکه هم کنارش کم می آورد. در پاییز هم به مدرسه می رو…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.