کتاب کوارتت پر و سه نمایشنامه دیگر ...
انتشارات افراز منتشر کرد: اسمش دلارام بود اما هیچ وقت آروم نبود یه مشت گندم ریخت جلوی گنجشک ها و چمدونمو داد دستم بعد یه حرفی زد که جیگرم سوخت. چی گفت؟ مادره دیگه صورت خیسش یه طرف و بغض صدایشم یه طرف. گریان یه وقت نری پلاک بشی و یرگردی. تنها خداحافظی ای که هیچ وقت از یاد آدم نمیره خداحافظی مادره س! از تو پنجره ی خونه شون دیدم بارون بود و خیس آب شده بودم دلش سوخت و پنجره رو باز کرد بعد هم بخاری روشن کرد یادته زخمی؟ماد…