کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب ...
انتشارات تندیس منتشر کرد:«ناگهان یک خرگوش سفید با چشمانی صورتی دوان دوان از کنارش رد شد. در این صحنه چیز قابل توجهی وجود نداشت و شنیدن اینکه خرگوش با خودش می گفت: “اوه، خدای من! اوه خدای من! حسابی دیرم شده!» به نظر آلیس چندان غیر عادی نرسید. اما وقتی خرگوش ساعتی را از جیب کتش بیرون کشید، نگاهی به آن انداخت و گامش را سریع هر کرد، آلیس از جا پرید؛ چون ناگهان به ذهنش رسید که قبلاً هیچ وقت یک خرگوش با جلیقه یا ساعتی که ا…