کتاب دنیای اسلپی (4)(به این موجود عجیب غذا ندهید) ...
انتشارات ویدا منتشر کرد:جردن و خواهرش کارلا از پدرومادرشان میخواهند تا آنها را به کارناوال بزرگی ببرند که آنطرف شهر برپا شده است. وقتی به آنجا میرسند، از دیدن ترنهای هوایی، زرقوبرقها و نمایشهای جالب شگفتزده میشوند. از مادروپدرشان دور میشوند و به جای خلوتتری در پشت کارناوال میرسند. در یک منطقهی محصورشدهی بزرگ پسری همسنوسال خودشان میبینند که روی علفها نشسته است. تابلویی روی نردههای فلزی بلند هست ک…