کتاب زمان اسب های سفید ...
انتشارات تا منتشر کرد:یک شب زین حمامه را کنار گذاشت. فکر کرد هیچ چیز نباید او را از حمامه جدا کند. از دامنه ی کوه پایین آمد، به گوشه ی دشت دور از خانه های روستا رسید. لباس های خود را درآورد ، با دقت آن ها را تا کرد و زیرتنه درخت زیتونی گذاشت و بر پشت حمامه پرید. یک شب کامل راه رفتند، برای لحظه ای هم توقف نکردند. احساس کرد که اسب بال درآورده و در آسمان پرواز می کند رشته های سپیده دم به چشمش خورد، ولی تن خود را حس نمی …