کتاب داستان های کلوان ...
انتشارات به نگار منتشر کرد: به خواب دده می روم. به خاطر سد لاسک که قرار است در مجلس تصویب بشود، ناراحتی می کند که قبر سرخان می رود زیر آب. نمی داند که تمام استخوان هایم از کلوان تا چوبر توی آب پخش شده اند. یک پایم را آب برده لاسک توی باغ یک پیرزن که سبزی می کارد. دست چپم گم شده. تنم زیر ریشه للکی دار توی رودخان است. کله ام زیر پل چوبر پیر کرده؛ تا باران می زند، آب پل را می گیرد، راه قطع می شود، از شفت و فومن مردم فحش…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.