کتاب چهارراه ...
انتشارات افراز منتشر کرد: …ردیف دندانهای سفید دختر در پس خندهای طناز، خودنمایی کردند. همانطور که در را میبست، گفت: چشم. فنجان قهوه را برداشت و سر کشید، پاهایش را روی میز گذاشت. و از پس شیشههای بلند و بزرگ، به خیابان نگاهی انداخت. بیست و هفت سال از عمرش را در همین چهار راه گذرانده بود. اولین بار که به این ساختمان قدیمی پا گذاشت، جوانی بود که به کمک مادر و فروش چند تکه فرش، آنجا را خریده بود. حالا مادر نبود. د…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.