کتاب یک زندگی (خاطرات مادربزرگ سانتر) ...
انتشارات اختران منتشر کرد :جایم گرم است و من به نجو آرامش بخشی احساس سرخوشی می کنم .از میان پنچره با روزنامه نگاری که لحظاتی پیش مرا ترک گفته با تکان دادن دست خداحافظی می کنم . او هنوز ضبط صوتش را زیر بغل دارد . به هنگام جدایی به و گفتم :-من تمام عمر به آنچه می بایست و می توانستم عمل کرده ام .بسیار رنج برده و بسیار کار کرده ام، اما در عوض تا توانسته ام عشق ورزیده ام و عشق ورزیده ام و در این لحظات چنان خوشبخت بوده ام …