کتاب معجزه کوچک (پالتویی)(تا نو نوشت) ...
انتشارات تا منتشر کرد:و حالا سرانجام در رم بود، بلندای دیو پیکر بناها و ساختمان ها، با عظمت و جبروتشان، پای شجاعتش را سست می کرد. به نظر می آمد در آن لحظه مأموریتش بی فایده و بی نتیجه به نظر می رسید. آن وقت در خاطرش تصویر الاغک غمگینی جان می گرفت که دیگر لبخند نمی زد و با پهلوهای سنگین و چشم های ابرآلود، بیم مردنش می رفت اگر راه چاره ای برایش پیدا نمی کرد. چنین افکاری ناتوانش می کرد از این که از «پیازا» عبور کند و شر…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.