کتاب تابوت خالی ...
انتشارات آوند دانش منتشر میکند: گفتم:شما کی هستید راه افتادید دنبال من؟گفت:صادق هدایت درست رو به روم ایستاده بود و صاف زل زده بود تو چشام.صبح زود سوز سردی داشت.دست هایم را در جیب پالتوم فرو بردم و از کنارش رد شدم.سربالایی تند بود.نفس هام را به وضوح میشندم سایه کم رنگش روی دیوار پهلویی را میدیدم.خانه ام را هم بلد بود.می آمد دومتر پایین تر از در پارکینگ می ایستاد.نمیدانستم چرا عاشق من است. من که زن اثیری نبودم بلند و…