کتاب سقوط ...
انتشارات مجید منتشر کرد: روی پل، از پشت سر قامتی گذشتم که روی جانپناه خم شده بود و به نظر میرسید دارد گذر آب را تماشا میکند. نزدیکتر که شدم، هیکل ترکه و باریک زن جوانی را دیدم که لباس سیاه پوشیده بود. میان تیره و یقهی بالا پوشش، فقط پس گردن شاداب و خسیس که من نسبت به آن حساس بودم، دیده میشد. اما پس از اندکی دودلی به راهم ادامه دادم…حدود پنجاه متری دور شده بودم که صدایی شنیدم به رغم دور بودن، در سکوت شبانه به …
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.