کتاب جادوگرها ...
در داستانهای پریان، جادوگران همیشه كلاههای ابلهانه سیاه بر سر میگذارند و شنلهای سیاه بر دوش میاندازند و سوار دسته جارو میشوند. اما جادوگرهایی كه در این داستان با آنها آشنا میشویم هیچ كدام از این كارها را نمیكنند. با این كه آب دهانشان آبی است ناخن ندارند و پاهاشان انگشت ندارد و سرشان به كلی طاس است خود را به شكل آدمهای معمولی درمیآورند و شاید خیلی هم مهربان و دوست داشتنی جلوه كنند. اما بلایای عجیبی بر سر قه…