کتاب دیدار دوباره در كافه اروپا ...
انتشارات گمان منتشر کرد:آن روزها این کافه سر و روی دربوداغونی داشت، چراغهایش تاریک و کمنور بودند. خیلیها سیگار میکشیدند. اما همه بلندبلند حرف میزدند و چهرهشان خندان بود، لیوانها به هم میخوردند و میشد بگویی که سور و ساتی برپاست. حالا همینکه درِ کافه را باز میکنی، میبینی میزوصندلیها نو شدهاند، تمام دمو دستگاهها مدرناند و نورِ تند چراغها به همهجا میتابد، حالا همه اسپرسو مینوشند و دیگر کسی آن روزن…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.