کتاب داستان امروز ایران (56)(این یک کتاب مقدس نیست) ...
انتشارات افراز منتشر کرد: نیما تقوی: این پستو همیشه برایش راز آلود بود.پدر همیشه درش را قفل میکرد.اتاقکی باریک و کوچک با چیزهای مبهمی توش.این تنها تصویری از پستو بود که از بچگی در ذهن داشت و هروقت پدر در را باز میکرد پستو تاریک بود.در را باز میکرد میرفت تو و پشت سرش در را میبست تا باز هم چیزهایی آن تو پنهان کند و پستو باز هم رازش را پشت در مخفی نگاه می داشت. کلید برق را زد.پستو روشن شد بوی نم بوی عمق خاک بوی کپک و ما…