کتاب شمع بی صدا آب می شود ...
انتشارات شهید کاظمیم منتشر کرد: گاهی باهم کشتی میگرفتیم به خاطر سنم که چند سال از او بزرگتر بود پیروز میشدم مدتی نگذشته بود که دیگر نمیتوانستم حریفش شوم فقط برای آبروداری سعی میکردم در مقابلش مقاومت کنم و برای اینکه پیروز نشود کشتی را به شوخی میکشیدم او هم اصراری نداشت پیروز شود و در شوخی همراهی ام میکرد تا مجبور نباشد برادر بزرگترش را شکست دهد.فروشگاه اینترنتی نوابوک
…