کتاب زیر پتوی مصدق شانه های توست که می لرزد ...
انتشارات خوزان منتشر کرد:نشسته ام که این خیابان کافه نداشت و قهوه معلق بود و ما تلخ می زدیم به هرچه بادا باد، سقوط کرده ام در دهان زبان و فعل تناقضات فرامتنی دچار می شود به ماضی مطلقی که نه روز می شود نه آدم، چار دست و پا خیز برمی دارد و جارو می کند آب را که بخندد به نظم نوین نوشتار پیشین من که دقیقه ای دوام نیاورد و بیرون پرید از خویش مثل مولوی که نیمی ش ز ترکستان نیمی ش ز فرغانه ما یك قطره جنوبیم یك قطره بیگانهفروش…