کتاب اندوه خیابان پاسداران (نشر قو) ...
انتشارات قو منتشر کرد:اما چند وقتی یک فكر مثل خوره افتاده بود تو مغزش و شب و روز راحتش نمی گذاشت. یک روز صبح بعد از اینکه آگهی ترحیم یک مادر را خوانده بود به این فکر افتاد که روزی که خودش بمیرد چه کسی برایش آگهی ترحیم می دهد؟ و اصلا کسی پیدا می شود آگهی ترحیم او را بخواند؟ او که هیچوقت بچه دار نشده بود و شوهرش هم سال ها پیش تو تصادف مرده بود. کس و کار نزدیکی نداشت که به خودشون زحمت بدهند و برایش آگهی ترحیم سفارش بدهن…