کتاب ناریا (سرزمین وارونه) ...
انتشارات مهرستان منتشر کرد:و سرانجام آن ساعت شوم فرا رسید. آن شب سرد زمستانی، آن قدر سرد که حتی سنگ ها ناله می کردند. سرزمین ناریا در خواب بود و ما بیدار… درست در خاطرم نیست چند نفر بودیم اما تعدادمان زیاد نبود شاید سی یا چهل نفر. همه بغضی غریب داشتیم و چشم هایی اندوهگین، اما آن چشم ها… چشم های پدربزرگم… هنوز دقیق و روشن درذهنم می درخشند. پر از اشک بودند و افسوس و حسرت، حسرتی که در نگاهش یخ زد و با حرکت اولین ک…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.