داستان سه پسر نوجوان تخس که یک خرابکاری بزرگ در مدرسه به بار می آورند....
داستان سه پسر نوجوان تخس که یک خرابکاری بزرگ در مدرسه به بار می آورند. آن قدر بزرگ که دیگر جرأت نمی کنند به مدرسه برگردند. نقشه ای می کشند و به طالقان به خانه ی متروکه ی پدربزرگ فرار می کنند تا آب ها که از آسیاب افتاد، برگردند. اما همان شب، در انباری خانه ی پدربزرگ پیرمردی جادوگر را ملاقات می کنند و پیرمرد به آن ها یک دی وی دی می دهد. پیرمرد می گوی…