نه می شود ببلعمش، نه می شود که قی کنمچگونه بغض بشکنم ، چگونه راه طی کن...
نه می شود ببلعمش، نه می شود که قی کنمچگونه بغض بشکنم ، چگونه راه طی کنمنشسته در گلوی من غزال های تشنه ایبگو چگونه گله را به سمت چشمه هی کنمنمی رسد به گوش تو صدای آهوان منمگر تمام بیشه را پر از نوای نی کنمگذشت تیر و قلب من مدام تیر می کشدشکایت از غم تو را مگر به برف دی کنم…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.