فلیکس، دوازده ساله، ناامید است. مادرش، که یک اغذیه فروشی کوچک گرم و رن...
فلیکس، دوازده ساله، ناامید است. مادرش، که یک اغذیه فروشی کوچک گرم و رنگارنگ در بلویل اداره میکند، در افسردگی غیرقابل جبرانی فرو رفته است. او که شادی را مجسم می کرد اکنون فقط یک سایه است. روح سرگردانش کجا رفت؟ آیا او در آفریقا، نزدیک روستای زادگاهش پنهان شده است؟ در تلاش برای نجات او، فلیکس سفری را انجام می دهد که او را به منابع نامرئی جهان هدایت م…
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.