دربارۀ کتاب آفرت ...
دربارۀ کتاب آفرت
چشمهایش را بست. رو تختی را روی صورتش کشید. چهقدر خسته بود. چهقدر راه رفتن در قبرستان، تنِ زندگان را خسته میکند. انگار از کنار هر قبر که میگذری، دستی پایت را میگیرد و قدمهایت را سنگین میکند. انگار برای راه رفتن میان سنگ قبرها، مدام…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.